رفیق روزهای خوب رفیق خوب روزها

رفیق جانم اس میده بیا پیشم خندم میگیره چون خیلی جدی رفته بود و منم برای نرفتنش تلاشی نکردم 

بماند که روز اول عید پیام تبریک دادم و ناخودآگاه به بحث مفصل فاصله افتاد و بلاخره حرف دلش رو زد که الهام تو انقدر راحت از کنارم رد شدی و من رو تو روزایی سخت تنها گذاشتی و من با کلی علامت تعجب بهش یاد اوری کردم که خودش همه درهارو بسته بود تازه قفلم روش زده بود بهش یاد اوری کردم که چندین بار پیام دادم که نگران حالشم و گفته بود مشکلی نیست ودر اخر هم بحث نیمه کاره موند.اما دیشب همین موقعها بود که خواستی ببینیم اونم بی مقدمه (کلا اطرافیان من تو کارایی یهویی دست دارن ) منم خودم رو رسوندم بهت مثل قدیم باهم بحث فلسفی کردیم چایی خوردیم بحث سیاسی و اقتصادی کردیم از ارزوهات گفتی از مشکلات با دوستات و کارات باهم غذا خوردیم باهم خندیدیم باهم اهنگ گوش دادیم و شدیم دوباره دوستایی قدیمی بارون زد بارونیمون کردن 

رفیق جان بهترین برات کمه واقعا رفیق روزهای خوب رفیق خوب روزها 

خدایا هیچ موجودی رو بی رفیق نذار 

تصمیمات مهم

تو این سال جدید یادم باشه چندتا کار انجام بدم 

1_ خوندن چندتا کتاب واقعا خجالت آوره غریب به 6 ماه کتاب نخوندم (هیچ دلیلی هم نداشت فقط دوست نداشتم بخونم چون کتاب خوبی سراغ نداشتم )

2_ورزش که دو هفتس اصلا وقتش رو نداشتم (بیتوجهی به خودت از سرطانم عذاب آور تره )

3_ تنظیم خواب به هرطریقی که شده حتی با قرص 

4_ خالی کردن اهنگ های گوشیم که با هر کدوم یه خاطره دارم و تست اهنگ های جدید حتی بیکلام اما راک و بلوز نباشه تا مغزم استراحت کنه 

5_ اهنگ با هنسویری گوش دادن ممنوع 

6_ همچنان خوشحال بمونم حتی اگه زندگی باهام نسازه وقتی هوا خوبه وقتی بارون میاد وقتی راحت میشه نفس کشید توتهران چرا خوشحال نباشم؟ 


چه حس خوبیه ادم پاش رو بذاره رو جنازه خودش یعنی اگه بابا صدا تلوزیون رو زیاد نمیکرد که بقیه بیدار بشن واسه سال تحویل مشخص نبود چه بلایی سر جنازم بیارم ولی  هنوزم حس عجیبی دارم واسه این خواب 

خنده داره ادم 4سال جون بکنه تا عوض بشه بعد بکن بهش چقدر ادم معمولی و سرخوشی هستی خوب لامصب پوستم کنده شد تا دیگه دقدقه نداشته باشم تازه یه وقتا از بی دقدقگی واسه خودم دقدقه میسازم که یخورده غصه بخورم روحیم عوض بشه زیادی شاد نباشم بعد بهم میگی سرخوش!!!!!! 

راستی بهار همه اونا که اینجا رو میخونن و من یادم نیست  که کامنت تبریک واسشون گذاشتم یا نه فرخنده 

تو دلتون نگید مگه میشه یادش نباشه! تو حالت خواب بیدار یه کارایی کردم اما باور بفرمایید یادم نیست که کامنت کجا گذاشتم یا نه!  

یه چیز دیگه خواهر کوچکتری که فکر میکنی خیلی بزرگ شدی یادت باشه تو واسه ما همیشه و همه جا خواهر کوچیکه و نور چشمی هستی 

آمد بهار جان‌ها ای شاخ تر به رقص آ

چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ


ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر

ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ

مولانا

استیج دلتنگی

وقتی نیستی به کی پیام بدم استیج ببین؟  با کی تمام برنامه رو بحث کنیم کدوم بهتره؟  

بجا دیدن استیج اهنگ هفته دلتنگی رضا یزدانی رو  گوش میدم و فکر میکنم چقدر جات تو قلبم خالیه نیستی خنگ بازی در بیارم بهم بگی عتیقه چرا همه چیز رو برعکس میگی و من سعی کنم بهت بفهمونم چی میخوام بگم و کلی بخندم واسه همه سوتی هام! 

گریه زیر دوش خوبه

حموم با تم اشک خیلی وقت بود  یادم رفته بود عجیب مسکنیه ادم یه جورایی تخلیه میشه!به خودم گفتم اخر سالی گریه ممنوع امسال رو همش دویدی اما اخرش نرسیدی اشکال نداره هرکی رفت به سلامت هرکی هم موند دمش گرم. 

از حموم اومدم بیرون گوشیم رو چک کردم گفته بودی بیداری!  ساعت 1:30 خانم بزرگ مگه پیشت نیس! جوابت رو دادم و بقیه پیامها روچک کردم تو گروه همکارا گفته بودی بچه ها من شرمندتونم و از این حرفا اخرشم ارزویی مرگ کرده بودی!اومدم بهت گفتم خجالت نکشیدی؟  ما انقدر سختی کشیدیم که اخرش تو کم بیاری خودت رو جمع و جور کن این که نشد کار! همکاری هم زمان پی ام داد که بیمارستانی!!!  دستام میلرزید پی ام ها رو میخوندی اما جواب نمیدادی!  داشتم خفه میشدم اشکام بدون اینکه پلک بزنم میریخت پایین همکاری گفت که خواسته به من نگن که بیمارستانی؟ میپرسم چرا!  میگن چون بار قبل خیلی اذیت شدی!  چه دلیل قانع کننده یی واقعا! 

خدایا دمت گرم ایم اخره سالی حسابی داری به من حال میدی!  اون از رفیق جان اینم از عشق جانمون 

خدایا بغلت رو باز کن جز خودت هیچ پناه دیگه یی ندارم حتما این اتفاقات تلخ یه دلیلی داره اما میدونم تو بهم صبر میدی که تحمل کنم همه اینا رو و خودتم یه کاری میکنی حل بشه و من به این دونه هایی درشت اشک بخندم و بگم من یه خدا دارم که خیلی بزرگه خیلی زیاد میخوامش 

مرا در آغوش بگیر 


سرم را 


روی شانه ات بگذار


تا همه بدانند 


" همه چیز " زیر سر من است .. !!!