رفیق روزهای خوب رفیق خوب روزها

رفیق جانم اس میده بیا پیشم خندم میگیره چون خیلی جدی رفته بود و منم برای نرفتنش تلاشی نکردم 

بماند که روز اول عید پیام تبریک دادم و ناخودآگاه به بحث مفصل فاصله افتاد و بلاخره حرف دلش رو زد که الهام تو انقدر راحت از کنارم رد شدی و من رو تو روزایی سخت تنها گذاشتی و من با کلی علامت تعجب بهش یاد اوری کردم که خودش همه درهارو بسته بود تازه قفلم روش زده بود بهش یاد اوری کردم که چندین بار پیام دادم که نگران حالشم و گفته بود مشکلی نیست ودر اخر هم بحث نیمه کاره موند.اما دیشب همین موقعها بود که خواستی ببینیم اونم بی مقدمه (کلا اطرافیان من تو کارایی یهویی دست دارن ) منم خودم رو رسوندم بهت مثل قدیم باهم بحث فلسفی کردیم چایی خوردیم بحث سیاسی و اقتصادی کردیم از ارزوهات گفتی از مشکلات با دوستات و کارات باهم غذا خوردیم باهم خندیدیم باهم اهنگ گوش دادیم و شدیم دوباره دوستایی قدیمی بارون زد بارونیمون کردن 

رفیق جان بهترین برات کمه واقعا رفیق روزهای خوب رفیق خوب روزها 

خدایا هیچ موجودی رو بی رفیق نذار 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.