حال دلم خوشه!

وقتی دلت گیر یه جایی که نباید باشه (دله دیگه قرار نیست حرف گوش بده ) میشی زن زیادی نه نه زن خیلی زیادی میشی عشق چندم میشی آمااااا دلت حالش خوشه به همین بودن به شنیدن اسمت از زبونش بعد هی به خودت میگی چه فرقی داره غشق چندم باشی این حال خوش ارزشش کل دنیاست بعد هی میشنی ابی اهنگ یه مردی رو هی گوش میدی بعد یه دنیا غم میشینه تو دلت و یاده همه چیزای که باید میداشتی و بخاطره این که دلت خوشحال بشه از دست دادی بعد دوباره فکرو خیال میکنی که ای دل غافل حال دلتم زیاد خوب نیستا بغضت میگیره مجبور میشی بیای اینجا بنویسی حال دلت دیگه خوب نمیشه فرقی هم نداره دست و پای بیخودی نزن بعد یه خودت میگی 

می خواهم گم شوم و هیچ کس دنبالم نگردد

مثل گم شدن دکل های نفتی

مثل گم شدن مجسمه های تهران

مثل گم شدن یک فرد سیاسی توی باتلاق ها

و تو تنها یادگار من

توی ستون گم شده ها مرا جستجو خواهی کرد 

پ.ن: کاش میشد اما نمیشه،  شاعر شعر هم اقای مراد قلی پور بودن گفتیم بدانید و آگاه باشید کپی با ذکر نام شاعر بلا مانع است و حقی از کسی ضایع نشده است 

نطق اول

این خانم الهام خانم که من باشم این روزها (فقط روزها خدایی نکرده فکر نکنید شب ها هم همین برنامست نع نع ) دلش خیلی میگیره و مجبوره دوباره بنویسه شاید سبک بشه پس به امید خودش شروع میکنم