رفیق جان رفت

رفیق جان هم تنهام گذاشت 

خیس اشک شدم من موندم و تنهایی و شبایی که چرت و پرت میگفتیم تا دردام یادم بره من خودم از پس همه لحظه هام بر میام هرچقدم سخت باشه و درد ناک بیخیال هرچی رفیق و دوست و همکاره دیگه

رفیق جان تو خیلی خوب بودی اما واسه رفتنت حتی دستم تکون نمیدم 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.