رفیق جان هم تنهام گذاشت
خیس اشک شدم من موندم و تنهایی و شبایی که چرت و پرت میگفتیم تا دردام یادم بره من خودم از پس همه لحظه هام بر میام هرچقدم سخت باشه و درد ناک بیخیال هرچی رفیق و دوست و همکاره دیگه
رفیق جان تو خیلی خوب بودی اما واسه رفتنت حتی دستم تکون نمیدم