قرار یهویی

جزئیات یه قرار یهویی!اینکه جز به جز وسکانس امروز رو مینویسن فقط و فقط قصد ثبت لحظه هایی رو دارم  که بمونه تو یادم روزایی اخر بودنت 

 امروز برای یه مسایل کاری باهات تماس گرفتم و صدا انقدر خسته بود که دلم سوخت و بی اختیار پرسیدم چی کار میکنی با خودت چرا انقدر خسته یی، گفتی داغونم تو دلم گفتم تو اجازه نداری داغون باشی بایدطاقت بیاری گفتی دفتر رو تعطیل کنید بریم خونه منم به همه گفتم و رفتیم تازه رسیده بودن که هکاران  اون یکی دفتر زنگیدن مشکلی پیش اومده و حاجی گفته برگردید!  زنگیدم بهت با توپ پر که با همون صدا خسته گفتی کسی با من تماس نگرفته بگو خودشون مشکل رو حل کنن و بعد پرسیدی کجایی و تامن غذا بگیرم خودت رو برسون پیشم و منتظر جواب من نشدی فقط اس دادم غذا نمیخورم با کلی تاخیر رسیدم پیشت یه خودکار کاغذ دادی دستم و گفتی هرچی تو خونه کمه بنویس بریم بگیریم!  مستقیم تو چشات زل زدم میخواستم بگم من دیگه نیستم تو بازیت میخواستم بگم نمیخوامت که خودت با یه لحن مظلوم گفتی خانم خونه نمیدونه تو خونش چی هست چی نیست؟  نمیدونم چرا گفتم تا بعد عید که اونجا نمیریم پس خرید لازم نداریم با تعجب نگاهم کردی گفتی ناهارم نخوردیم اخه بعدخودت خندیدی و گفت ناراحت شد الی ببخشید میخواستم فقط بدونی صاحب مطلق اونجا تویی!  رسیدیم خونه جلو تی وی دراز کشیدیم یه نخ سیگار روشن کردی پک اول رو من زدم پوک دوم تو سومی رو من همینجوری بازی کردیم تا تموم شد گفتم سیگار نکش قلبت ناراحته گفتی خودت مگه نگفتی دیگه نمیکشی و باهم خندیدم و غرق شدم تو بغلت نمیدونم چقدر طول کشید که بازی چشمو لبمون تموم شد نمیدونم چطوری سر از اتاق خواب دراوردیم ولی خوب میدونم هنوزم کنارت خوابیدن بهترین لذت دنیاست هرچقدم ممنوع باشه! کنارت دراز کشیده بودن که یه پشنهاد با مزه دادی و زنگیدیم به یکی واسه فال! تو فالت گفته بود بخاطر بیتوجهیات عشقت تنهات میذاره!  زل زدی تو چشمام که بگی نرو اما نگفتی! تو فال منم گفت انقدر تهمت بهت میزنن و اذیتت میکنن که میخوای از عشقت فاصله بگیری!  موهام رو بوس کردی و گفتی من هیچ وقت باور نمیکنم حرف کسی رو پس خودت رو اذیت نکن!  به دفعه گوشیت زنگ خورد و پرسیدن کجایی پس چرا نیومدی جلسه!  وقتی ساعت رو نگاه کردیم انقدر سریع بلندشدیم که انگار از اون ارامش دیگه خبری نبود من جلو در حاضر و اماده منتظرت بودم که شما تو خونه دور خودت میگشتی دنبال خوراکی سریع یه اسنک و یه چی پف برداشتی و پریدی تو اسانسور تو مسیر کنار یه جیگرکی زدی کنار گفتی اصلا نمیتونم رانندگی کنم باید یه چیزی بخورم و پیاده شدی یه دیقه بعد اومدی گفتی بیا پایین خیلی جا دبنجیه پیاده شدم ریحونه تازه تنها بوی بود اونجا باعث میشد اروم باشم  خندم گرفته بود فکر نمیکردم اولین تجربه جیگرکی رفتنم با تو باشه آخه من از بوی خون از مزه جیگر از حالت تهوع میگیرم و هرگز با خانواده هم راضی به رفتن به چنین جایی نبودم و حتی تو خونه هم که مامان اینا میخورن من چیز دیگه میخورم! حالا وسط اون جیگرکی نشستم و دارم با ریحونا بازی میکنم وقتی حاضر میشه و اقاهه سیخارو میاره سریع یه لقمه پر میکنی میدی دستم و میگی بخور تا داغم میچسبه دارم نگاهت میکنم که چه با اشتها داری میخوری لقمه رو میزارم دهنم و سعی میکنم فقط قورتش بدم سریع چندتا دونه ریحون میذارم دهنم و لقمه بعدی رو میدی دستم اینم به زور میخورم و میگم اینکه نشد همش رو من خوردم خودتم بخور یه سیخ میگیری جلوم و میگی خالی بخور واسه اینکه از اشتها نیوفتی هرجور شده مبلعمشون سیخ بعدی رو میدی دستم با التماس میگم من بسمه دیگه نمیتونم میگی وایسا الان قلوها میاد وقتی میاد سیخش رو میدی دستم و خودت همچنان داری تند تند قلمه درست میکنی میگم اینم خودت بخور چپ چپ نگاهم میکنی میگی حرف نباشه باید بخوری یه قسمتش رو میخورم و میگم نمیخورم قیافه دلخور میگیری میخندم میگم باورت میشه اولین بارمه اومدم جیگرکی با تعجب میپرسی واقعا  ! میپرسی الی چندسال ازت بزرگترم میگم 13 سال و زل میزنی تو چشمام میگی واسه همینه انقدر علایقمون فرق داره و بلند میخندی میگی 13سال چقدر ما دوتا پر رو هستیم اخه بلند میشیم میریم که تو ماشین همش تلت زنگ میخوره پات رو میذاری رو گاز و میگی به درک که منتظر شدن ادم عشقش رو که بخاطر کار ول نمیکنه ساعت7:30 شده و توهنوز به قرارساعت 6 نرسیدی میخندی میگی اصلا میخوایی برگردیم شبم پیشم باشی من حوصله اینارو ندارم!!!!! نزدیک خونمون میگم کاش از فلان خیابون میرفتیم ترافیک نبود محل جلست دقیقا رو به رو خونه ماست و میگی اون وقت تو رو کجا پیاده میکردم!  میگم جلو ساختمون...... و میخندیم باز! وقتی پیاده میشم میگی مواظب خودت باش خانمم و من میرم تو دنیا خودم که چطوری میشی از این ادم که حتی توان نه گفتن به غذایی که میگیره رو ندارم دل بکنم و با خودم میجنگم که نباید کم بیاری و به دلم که از خوردن غذا نجویده درد گرفته میگم تو دیگه نق نزن لطفا میدونم اشتباه کردم 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.