نمیدونم فهمیدی همینجوری پیش بری از دستم میری یا نه واقعا بهم نیاز داری 

امروز زنگیدی یه چیزایی گفتی که مثلا سکرت بود اینکه میگی این رو فقط دارم به تو میگم یه حسی بهم میده مغزم داغ میشه دلم هم ایضا بی مقدمه میگم دلم برات تنگ شده میخندی میگی چیزی نمونده شنبه، یکشنبه تمومه این سرگیجه میگی رفتی یه جا دنج منتظر خبر نشستی! دلم میگیره میخوام بهت بگم جایی دنج رو فقط فقط باید با من بری حق نداری تنها بری دلم میخواد بگم چرا من رو نبردی اما سکوت میکنم (الکی مثلا من خیلی خانمم )از سکوتم میفهمی که چی میخوام میگی صبر کن الی خانمم تو رو هم میبرم بزار این چند روزم بگذره با اون  (م) اخر کار خودت میکنی و دلم رو بدست میاری صدا خندم رو که میشنویی میگی خوب دیگه حالت خوبه من برم پشت خطی دارم بعدم میگی دوستم داری قطع میکنی!  نمیدونم چرا گولت رو میخورم شاید چون خیلی شکمو هستم خدا یا بهم بگو درستش چیه مرسی بوس بوس 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.